حرف زدن درسا با بابا بزرگش
عزیز دلم در 21 شهریور وقتی بابا احمد گفت در در درسا شما هم با صدا های نامفهوم جواب بابا رو دادی وما کلی ذوغ زده شدیم .چه روز خوبی بود .عصر شما رو بردیم پیش دکتر سماعی برای چکاپ که همه چی عالی بود خدارو شکر قطره ا.د شمارو الحاوی کرد .راستی رو تخت دکتر موقع معاینه جیش کردی .بعد با بابا مهدی شام رفتیم بیرون خیلی خوش گذشت
نویسنده :
عاشق درسا
2:06
دل نوشته
عزیزم هرروز شما رو پیش مامان فاطی می گذارم و با بابا مهدی میریم برات کلی خرید میکنیم .نازم تو بسیار دختر ارامی هستی خیلی با شعوری و من این را میفهمم.کلی برات شعر میخونم وتو پا میزنی کلی هم به بابا مهدی میخندی دوست داشتنی من.
نویسنده :
عاشق درسا
1:58
مژه های عشقم
عزیزم روز به روز زیباتر و شیرین تر میشوی امروز ١٦ شهریور صبح که از خواب پاشدم متوجه شدم که چشمانت زیباتر شده و م÷ هات رنگ گرفته بود نازنینم ...
نویسنده :
عاشق درسا
1:54
کیک
مامان و درسا این کیک را برای روز پزشک برای بابا مهدی گرفتیم . بابا جونم روزت مبارک مهربونم ...
نویسنده :
عاشق درسا
0:46
بدون عنوان
پستونک
درسا و پستونکش
عزیزم بابا مهدی برات چندنوع پستونک خرید که تو عاشق این یکی هستی. ...
نویسنده :
عاشق درسا
0:19
ارامشم
عزیزم دیگه کم کم داری بزرگ می شی .ناز میخوابی ناز بلند میشی ناز شیر میخوری ناز ناز میکنی دوست دارم گلم .بابا مهدی عاشقانه تو رو می پرسته. ...
نویسنده :
عاشق درسا
21:50
10 روزگی
عزیزم امروز 10 روزگیته چون شهادته برات جشن نگرفتم نازم .امروز رفتی حمام مبارکه نازم .ماشاالله اینقدر ناز شدی خوردنی عاشق صدای ابی تو باهوشم.
نویسنده :
عاشق درسا
21:45